بدون عنوان
امروز صبح كه ميخواستم بيام سركار، جيگرمامان كله سحر با من بيدار شده. هرچه بهش ميگم بگير بخواب ميگه ناراحتم ميخواي بري سركار .
بااين حرفاش جيگرم آتيش گرفت.
يه كم باهاش بازي كردم آروم كه شد اومدم سركار
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
امروز صبح كه ميخواستم بيام سركار، جيگرمامان كله سحر با من بيدار شده. هرچه بهش ميگم بگير بخواب ميگه ناراحتم ميخواي بري سركار .
بااين حرفاش جيگرم آتيش گرفت.
يه كم باهاش بازي كردم آروم كه شد اومدم سركار